سفارش تبلیغ
صبا ویژن



عادت کرده ایم! -






درباره نویسنده
عادت کرده ایم! -
حق جو
بر حصیر دل نشستند آنقدر بیـــگانگان *** تا دگر بر روی آن یک آشنا هم جا نشد *** الهی! عاقبت محمود گردان ...
تماس با نویسنده





آرشیو وبلاگ
شروع
سخنی با دوست
ناله های فراق
علی در قرآن
رهاورد ولایت
مائده ولایت
نگاه تا نگاه
سفر نامه
رضوان
سکوت
شقشقیات
متفرقات




لینک دوستان
حضرت مقتدی (حفظه الله)
موعود
سایت اطلاع رسانی شیعه
سین جیم های اخلاقی
شیعه نیوز
بچه های قلم
مجمع جهانی اهل البیت (ع)
سایت مطالعات شیعه شناسی
دفتر مقام معظم رهبری (حضرت مقتدی)
وبلاگ تحلیلی دکتر محمدصادق غلامی
سایت تخصصی حضرت فاطمه (س)
درگاه پاسخگویی به مسائل دینی
مرکز اطلاع رسانی فلسطین
کتابخانه امام علی(ع)
سایت میثاق (غدیر)
سایت غدیر
سید مرتضی آوینی
قطعه 26 (حسین قدیانی)
مرحوم آیت الله بـهـجـــــت
کاروان فرهنگی منتظران ظهور
حجت الاسلام و المسلمین جاودان
آیت الله حاج شیخ مجتبی تهرانی (ره)
مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
پایگاه وبلاگ نویسان ارزشی-پاونا
از ره بر چه می دانید؟
موسسه تبـیـــان
خون شهدا
حجاب نیوز
شهاب مرادی
جنبش دانشجویی حیا
نهِ/ دی/ هشتاد و هشت
مرکز پاسخگویی به سوالات دینی
قالب ساز مذهبی


عضویت در خبرنامه
 

لوگوی وبلاگ
عادت کرده ایم! -



آمار بازدید
بازدیدهای امروز: 5  بازدید

بازدیدهای دیروز:2  بازدید

مجموع بازدیدها: 223735  بازدید
 RSS 

   

بسم الله الرحمن الرحیم
باذن الله و اذن رسوله و اذن مولانا امیرالمؤمنین
و اعوذ بالله من نفسی

نمیدونم قبلاً تو این وبلاگ، این متن رو نوشتم یا خیر؟! ولی به هر حال خالی از لطف نیست ... اگر چه می دونم عین همین متن رو  تو وبلاگ کاروان فرهنگی زیارتی منتظران ظهور نوشتم!

و اما بعد ...
جنگ جنگ اراده‏هاست، جنگ عزم‏های راسخ است، هر که عزمش بیشتر بود، او برنده است.
حضرت مقتدی (حفظه الله)

عادت کرده ایم بگوییم چرا نیامدی؟ عادت کرده‏ایم بگوییم می‏آیی! من به این باورهای بارور نشده عات کرده‏ام! عادت کرده‏ایم هر چیزی را بهانه کنیم،‏الا تو را! عادت کرده‏ایم از همه چیز بدانیم،‏الا تو! عادت کرده ایم ...!
ای همه حضور، ای تمام تکیه گاه من به هنگام سختی و شدت؛ تو رابه خدا خودت را از من مگیر؛ عزیز دل من!
آقا! من چه کنم که مقبول تو باشم؟ چه کنم که محبوب تو باشم؟ ای عزیز دل، ای همراه من همه جا و همه وقت، غریب افتاده‏ایم در این جهان. من را تا رسیدن به مقصد در این گذرگاه‏های خوف و فنته رها مکن، ای ولی نعمت من، ای عزیزم. من را محتاج غیر خودت مکن ای تکیه گاه من به وقت غیرت.
اگر استوار تر از تو تکیه‏گاه هست، اگر مهربانتر از تو دست‏هایی هست، اگر امیدآفرین‏تر از نگاه تو نگاهی هست، نشانمان بده و اگر نیست خودت دستم بگیر، خودت دستم بگیر، دستم بگیر ...
صحبت از نیامدن نیست! صحبت از چرا نیامدن است! صحبت از این آیینه‏ها است که صیقل نمی‏خورند! ودل‏هایی که نمی‏لرزند! صحبت از قلم‏ها و قدم‏ها و زبان‏ها و چشم‏ها و گوش‏هایی است که می‏نویسند و می‏روند و می‏گویند و می‏بینند و می‏شنوند آنچه را که نباید ...! صحبت از منیّت است!‏صحبت از غرور و من‏ام است!
با احتساب این (من) تعداد این کلمه در این متن به عدد 13 می‏رسد. سعی خواهم کرد دیگر از این کلمه استفاده نکنم در این متن تا محاسبات! بهم نخورد!!‏ قطره دریاست اگر با دریاست! آفات منیت را همه می‏دانیم ولی فکر می‏کنم فقط می‏دانیم!
دلم پر بود از حرف‏های نگفته و گیر کرده در گلو؛ حرف زیاد بود برای گفتن، ولی گوشش را ...!! گفت آنچه یافت می‏نشود آنم آرزوست! مثل همیشه بگذریم! قسمت عمده حرف‏هایم را چون می‏دانستم بزرگان به دلایل امنیتی سیاست بازی، یا به دلیل برخوردن (شما بخوانید تصادف!) به کسی یا چیزی یا شیئی یا درختی یا دری یا دیواری، تذکر خواهند داد، قبلاً حذف شد آنچه حذف شدنی بود و همچنان در گلو ماند!!
هر چه می‏کشیم و می‏کشند ولی نعمتمان از دست همین کلمه است؛ من و منیت (شد 14 تا!) کمی بیشتر مراقب باشیم ... همین!
برگرفته از دکلمه آقای وحید جلیلوند

و من الله التوفیق



نویسنده » حق جو » ساعت 11:40 صبح روز شنبه 89 اسفند 28

 
لیست کل یادداشت های وبلاگ